حافظ
صبحدم مرغ چمن با گل نوخواسته گفت ناز کم کن
که در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
صبحدم مرغ چمن با گل نوخواسته گفت ناز کم کن
که در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
زگهواره تا گور دانش بجوی